*پاپیون صورتی من*



چن روز پیش.از خاب بیدار شدم.دیدم با خاهر کوچیکم تو خونه تنهام.ازسر جام بلند شدم رفتم به دوستم زنگ زدم.تلفنم که تموم شد....................از صدای کوبیده شدن سرم به دیوار چشمامو باز کردم و دیدم صورتم پر خونه.بینی ام به شدت باد کرده بود و درد میکرد و ازش خون میومد.گردنم چون یهویی به سمت جلو پرت شده بود خیلی درد میکرد.لبام خونی شده بود.خلاصه مامانم با همکارش و بابام اومدن منو بردن دکتر.الحمدالله چیزیم نشده بود به اون صورت.ولی هنوزم گردنم درد میکنه.اون تیکه ای هم که نقطه چین گزاشتم رو به هیچ وجه یادم نمیاد که چیشده!!!آرام


برچسب‌ها:
تاريخ جمعه 28 شهريور 1393برچسب:,سـاعت 15:58 نويسنده *شبناز*

من یک دخترمـــ

وقتی خسته امـــ

وقتی کلافه امـــ

وقتی دلتنگمـــ

بشقاب هارا نمیشکنمـــ

شیشه هارا نمیشکنمـــ

غرورت را نمیشکنمـــ

دلت را نمیشکنمـــ

در این خستگی ها

زورم به تنها چیزی که میرسد

این بغض لعنتی ستـــ

امروز یه کتابی خریدم به اسم مغز پسرا

بازش کردم دیدم توش هیچی ننوشتهـــ

نویسنده آخرش نوشته بود

گشتم نبود نگرد نیستـــ

ساپورت پسرونه هم که اومد

به امید این که کلیپس پسرونه مد نشه صلواتـــ

 


برچسب‌ها:
تاريخ جمعه 28 شهريور 1393برچسب:,سـاعت 15:29 نويسنده *شبناز*
miss-o